Ati

چند ماه پیش که فهمیدم سرطان دارم با خودم گفتم “چرا من؟”، وقتی چند روز پیش شنیدم که حالم بهتر شده دوباره همین سوالو از خودم پرسیدم.

Last Posts

اگه قرار بود صد صفحه درباره ات بنویسم اولین صفحه ارو با خون خودم اثر انگشت میزدم که بدونی چقدر واسم مقدسی.. با ظرافت کلمات ترو تراش میدادم تا هر چشمی با دیدنت از مردمک هاش شروع به گشاد شدن کنه و هر مغزی با فکر کردن بهت موهای سیخ شده و ضربان قلب وحشیشو حس کنه

می‌نوشتمت 

طوری که قلم بلرزه و ورق بترسه

روی جلدت ام می‌نوشتم: "خاطرات جنگ"

 

پ.ن : این پست خطاب به انسان نیست.

وقتی واژه ها تلف میشن

نگاها پر از مرض میشن

منم مریض شده نگاهم به همچی.. کثیف و حال بهم زن

بعضی مریضی ها هم فقط یک درمان دارن

اون درمانم به من یکی نمیرسه میدونی

باید با مریضی هات زندگی کنی

چون اینا بازی هایی هستن که باعث میشن وجود داشته باشی

"درد ، لذت هویت داشتنه"

اتریپ

994